با یکی از دوستانم که سابقاً از مدیران ارشد شرکت سایپا بود صحبت میکردم. خاطرات جالبی در طول مدت خدمتش برایم تعریف کرد. بخشی از خاطراتش را نقل به مضمون میکنم:
"سال 1378 بود که خبری مبنی بر اینکه سایپا قصد دارد خودرویی لوکس وارد بازار کند در شرکت پیچید. بعد از چند ماه مشخص شد که قرار است با شرکت سیتروئن فرانسه قرارداد تولید زانتیا را امضا و از سال 79 رسماً خودرو تولید شده وارد بازار ایران شود. آن موقع آقای ابراهیمی مدیر عامل گروه خودرو سازی سایپا و از اعضای حزب مشارکت بود. تقریباً چیزی حدود 40 نفر از مدیران ارشد با امضاء این قرارداد مخالفت کردند که در طول مدت یک ماه تمامی مدیرانی که مخالف این طرح بودند از کار برکنار و از گروه خودرو سازی سایپا اخراج شدند. آنها عقیده داشتند که قرارداد زانتیا یک قرارداد خائنانه است. اکثراً هم بچه حزب اللهی و ارزشی بودند. بعد از دو سال یعنی سال 81 آقای قلعه بانی آمد. با یک تیم مدیریت قوی. آقای مهندس قلعه بانی از اعضای حزب کارگزاران سازندگی بود و یک رابطه صمیمی و نزدیکی هم با آقای هاشمی رفسنجانی داشت.
با آمدن آقای قلعه بانی کسانی جایگزین مدیران قبلی شدند که همسو با افکار و عقاید خودش بودند. اکثراً هم از حزب کارگزاران بودند. در میان مدیران جدید چهره هایی هم بودند که وابستگی شدیدی با آقای محسن سازگارا معاون آقای بهزاد نبوی در وزارت صنایع سنگین سابق داشتند. باری، در گروه خودرو سازی پخش شدند و اقدام به شناسایی و سپس اخراج مدیران حزب اللهی و ارزشی از آن گروه کردند. پس از گذشت تقریباً دو سال به دلیل باج خواهی از آقای قلعه بانی درگیری شدیدی هم با ایشان پیدا کردند که بنا به گفته یکی از مسئولین سایپا چیزی حدود 400 میلیارد تومان اختلاس کردند و به خارج از کشور متواری شدند. ته مانده هایشان هم به دلیل حمایتهای شدید حزب کارگزاران سازندگی و حزب مشارکت در سایپا ماندند و همیشه عاملی برای آزار و اذیت آقای قلعه بانی بودند. حتی یادم می آید که یک بار از اعضای باند سازگارا به عنوان مدیر عامل شرکت طیف سایپا منصوب شد که از قبول آن سمت خودداری کرد و در سایپا ماند. یعنی اینقدر قدرت داشتند که حکم مدیر عامل گروه را هم نقض کنند. اخراج میکردند. استخدام میکردند. پولهای کلان را جابه جا میکردند. خلاصه هر غلطی که دلشان میخواست میکردند. بعد از قلعه بانی، آقای بذرپاش وارد سایپا شدند. در عرض شش ماه اقدام به قلع و قمع آن گروه فاسد کرد. البته آنها هم بیکار ننشستند. متاسفانه بلافاصله از طرف شرکت سیتروئن مورد تحریم قطعات قرار گرفتیم. این اقدام باعث شد که پیمانکاران داخلی قطعات زانتیا را تولید کنند و از وابستگی به فرانسه خلاص شویم. سیتروئن هم به دادگاه لاهه شکایت کرد اما شکایتش به دلیل فسخ یکجانه قرارداد فی مابین به جایی نرسید. یادم می آید وقتی سازگارا به آمریکا پناهنده شد چیزی حدود 2 میلیارد دلار از بیت المال به عنوان سرمایه به خارج از کشور برد و کاسبی خوبی هم راه انداخته است. "
گفتنی است سازگارا از حامیان موسوی در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته است.شمشیر هلال و قرص مهتاب یکی است
سر چشمه این نور جهان تاب یکی است
شادیم که میلاد امام خامنه ای
با جشن ابوفاضل و ارباب یکی است
*************
هفت آسمون دنیا
باید که غرق نور شه
یه جور دیگه خدا خواست
چشم حسودا کور شه
دلای دشمنامون
امسال چه بد می سوزه
تولد حسین و
خامنه ای یه روزه
(خدا آقا سید علی جانمان را برایمان نگه دارد)
*********************************
یکی از دوستان تعریف میکرد: سال گذشته تقریباً یکی دو ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری، گروهی در حرم مطهر حضرت امام خمینی (ره) تجمع کرده بودند. این افراد طرفداران یا به اصطلاح بندگان آقای ایلیا بودند. در این خصوص روزنامه کیهان در پاورقی خود اشاره ای به فرقه ضاله ایلیا کرده بود و یکی از توابین آن فرقه نقشه های شوم ایلیا را به طور مفصل بیان کرده بود. ایلیا کسی بود که با علم هیپنوتیزم و متافیزیک مردم را برده خود میکرد. باری، خانومها با آرایش بسیار غلیظ و پوشش چادر و آقایان با ظاهری مومن گرایانه در حرم تجمع کرده بودند و خواهان آزادی ایلیا بودند. زنها در وسط و مردها دور آنها حلقه زده بودند. بر اساس اعتقادات مسخره و مزخرف خود روزه میگرفتند و شرط باطل شدن روزه آنها خوردن و آشامیدن نبود بلکه دست زدن نامحرم به آنها بود!!!
مسئولین تولیت دستور داده بودند که به آنها از گل نازک تر نگویند و بنا به دستور سید حسن مصطفوی بهترین پذیرایی را از آنها با پول بیت المال و وجوهات مردم میکردند.
با توجه به بی مهریهای آقای شیرازی مدیر بلاگفا نسبت به وبلاگ نویسان ارزشی، کلاً اسباب کشی کردم و اومدم اینجا. فکر میکنم که بلاگ اسکایمحل مناسبی برای درج عقاید باشه. از دوستان ارزشی بلاگفایی خودم هم تقاضامندم که زودتر دامنه بلاگفای خودشون بفروشن و بیان همسایه من در بلاگ اسکای بشن. فقط کوتاه و خلاصه میگویم که آقای شیرازی
آگاهی را به آگهی فروخت
************************
بعد از چند سال به طور اتفاقی یکی از دوستان قدیمیم را در اداره مالیاتی دیدم. سابقاً ایشان در تشخیص مصلحت نظام مشغول بکار بودند و حالا ایشان در بازار شغل آزاد دارند. صحبتهای زیادی رد و بدل شد و تقریباً بیشتر صحبتها هم سیاسی بود. چیزی که برایم خیلی جالب به نظر رسید تا برایتان بگویم تفکر ویژه آقای ناطق نوری عضو تشخیص مصحلت نظام بود که بعد از حوادث انتخابات به آقای خاموش معروف شد . به هر حال ایشان عقیده شان این بود که آقای احمدی نژاد و هاشمی ثمره و زاکانی و رسایی و ... زیر بلیطی های ایشان هستند چون ایشان بود که احمدی نژاد و امثالهم را از زیر خاک در آورد و رنگ و رویی به آنها داد و شدند مسئول ارشد مملکتی و حالا معتقد است که اینها اگر بخواهند آب بخورند قبلش باید از آقای ناطق اجازه بگیرند. این عین جمله ای است که از زبان آقای ناطق شنیده است.